مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
تعیین مهمترین عوامل مرتبط با تغییرات ذخیرۀ کربن در کاربریهای مختلف اراضی (مطالعۀ موردی: اخترآباد، استان تهران)
2
8
FA
10.22092/wmej.2016.112319
به منظور مشخص کردن عوامل تاثیرگذار بر تغییرات ذخیرۀ کربن در کاربریهای مختلف اراضی در اخترآباد، تیمارهای گوناگون از نظر نوع و سن کشت و استفاده از زمین، همچنین شدتهای چرایی، شامل آتریپلکس 18 ساله با چرای شدید، آتریپلکس 18 ساله با چرای متوسط، آتریپلکس 18 ساله قرق، آتریپلکس 8 ساله با چرای کم، آتریپلکس 3 ساله با چرای متوسط، آتریپلکس 3 ساله با چرای کم، آتریپلکس 3 سالۀ قرق، آتریپلکس 2 سالۀ قرق، تاغ 8 سالۀ قرق، گندم دیم، جو آبی و شاهد (مرتع طبیعی) مورد آزمون قرار گرفت و پس از تعیین مقادیر کربن ذخیره شده و همچنین پارهای از خصوصیات خاکی (در سه عمق) و گیاهی منطقۀ مورد مطالعه، مهمترین عوامل موثر بر تجمع کربن در این تیمارها توسط آزمون تجزیۀ مولفههای اصلی و با کمک نرم افزارPC ORD تعیین شد. نتایج نشان داد که، بطور کلی مهمترین عوامل مرتبط با ذخیرۀ کربن در تیمارهای مختلف شامل رس عمق دوم و سوم و بیکربنات عمق دوم، همچنین ازت عمق دوم، هدایت الکتریکی عمق سوم، وزن اندام هوایی و کربن ریشه میباشد. مقدار کربن آلی در اراضی کشت جو آبی و آتریپلکسهای 18 سالۀ قرق که دارای بیشترین مقادیر کربن در بین تیمارها هستند، به شدت وابسته به رس و یون بیکربنات است و مقدار کربن در اراضی کشت آتریپلکس 8 سالۀ قرق وابستگی شدیدی به EC و کربن ریشه دارد.
ذخیرۀ کربن,اخترآباد,تجزیۀ مولفههای اصلی,کاربری اراضی,قرق
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112319.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112319_67cdcf522bc5950b497a364e1d729ac8.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
بررسی اثر متقابل آبخوان و رودخانه کارون در دشت گتوند- عقیلی، با استفاده از مدل MODFLOW
9
18
FA
10.22092/wmej.2016.113417
سامانههای منابع آب در مناطق نیمه خشک به علت تغییرات اقلیمی و فعالیتهای بشری آسیب پذیرتر هستند و براین اساس مدیریت مؤثر این منابع آب مستلزم شناخت روابط متقابل آبهای سطحی و زیرزمینی در این مناطق می باشد. مدلهای فراوانی برای شبیهسازی این پدیده وجود دارد که هریک مشکلات و نواقص خاص خود را دارد. هدف این تحقیق شبیهسازی جریان آبهای زیرزمینی دشت گتوند- عقیلی توسط مدل مادفلو1، با استفاده از بسته رودخانه میباشد. ابتدا آبخوان در حالت ماندگار شبیهسازی گردید. سپس با استفاده از دادههای سطح ایستابی مهر 1386 تا شهریور 1387، آبخوان گتوند- عقیلی در حالت ناماندگار واسنجی شد. در مرحله بعد مدل واسنجی شده در حالت ناماندگار، با استفاده از دادههای سطح ایستابی مهر 1387 تا شهریور 1388 مورد صحت سنجی قرار گرفت. سپس ارتباط رودخانه کارون با آبخوان در سناریوهای مختلف مدیریتی شامل افزایش و کاهش سطح آب رودخانه در اثر بهرهبرداری از دو سد گتوند، و پیش بینی روابط متقابل آبخوان و رودخانه در دورههای خشک و ترسالی توسط بیلان بخشی2 مادفلو انجام گردید. به این منظور، رودخانه در محدوده مورد مطالعه به هفت زون تقسیم شد و بیلان آبی در آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشانگر زهکش بودن رودخانه در زونهای شمالی و خصوصاً مرکزی، و تغذیهی آبخوان توسط آن در زونهای جنوبی بوده و تبادلات بیشتر متأثر از نوسانات تراز رودخانه میباشد.
بیلان بخشی,ارتباط آبخوان و رودخانه,دشت گتوند- عقیلی,رودخانه کارون,مدل مادفلو
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113417.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113417_ae63553b1516d61ddd254e9bdda63b0a.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
بررسی رژیم بادی و پتانسیل حمل ماسه به منظور شناسایی اشکال تپههای ماسهای
19
33
FA
10.22092/wmej.2016.113426
رسوبات بادی در حدود 6 درصد از سطح زمین را تحت گستره خود قرار داده است که حدود 97 درصد آن در مناطق خشک قرار گرفته است و به طور متوسط حدود 20 درصد از مناطق خشک جهان به وسیله این رسوبات پوشیده شده است. شدت و جهت باد غالب می-تواند در رسوبگذاری تاثیرگذار باشد و در نهایت در شکلگیری تپههای ماسهای بسیار مهم است. با توجه به این که رسوبات حمل شده توسط باد خسارات و اثرات زیانباری دارد لزوم بررسی آنها از اهمیت قابل توجهای برخوردار میباشد. در این تحقیق از روش فرایبرگر و با استفاده از نرمافزارهای 7.0 WR PLOT و 2013 MATLAB به ارزیابی رژیم بادی در منطقه ارگ بلند کاشان پرداخته شده است و از دادههای بادسنجی پنج ایستگاه نزدیک به منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج (برآیند پنج ایستگاه) بیانگر حاکمیت بادهای شرقی-غربی میباشد و هر یک از ایستگاهها یک نوع رژیم بادی را نشان میدهند. درصد فراوآنی بادهای آرام به ترتیب در ایستگاههای جنگلبانی (77/32)، قم (05/40)، گرمسار (83/44)، اردستان (15/50) و کاشان (04/77) افزایش مییابد. بعد از بادهای آرام در منطقه بیشترین فراوانی مربوط به کلاس 11-7 نات است در حالیکه کلاس 17-11 نات (شاخص فرسایندگی 6/992) موثرترین کلاس فرسایش بادی در منطقه است. ایستگاه جنگلبانی بادرود با 81/441 واحد برداری و ایستگاه کاشان با 02/40 به ترتیب بیشترین و کمترین پتانسیل حمل ماسه را نشان دادند. مقایسه تطبیقی یافتههای این پژوهش با بررسیهای دیگر مناطق جهان بیانگر این است که پتانسیل حمل ماسه در محدودة ارگ بلند کاشان زیاد نیست و در حالت کلی میتوان گفت که در کلاس کم-متوسط قرار گرفته و بیشترین تطابق نوع رژیم بادی ( DPt و UDI) در نزدیکی ایستگاه کاشان و جنگلبانی بادرود در قالب تپههای خطی و عرضی مشاهده شد. همچنین یافتهها نشان دهندة این است که بین نتایج حاصل از محاسبات به شیوة فرایبرگر و کلاسهای سرعت نسبت به نرم افزار گلماسهنما (3.0 Sand Rose Graph) به صورت کامل تطابقی وجود ندارد.<br /><br />
پتانسیل حمل ماسه,تپههای ماسهای,رژیم بادی,فرایبرگر,کاشان
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113426.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113426_e2f532dd7b227293bd6af76ffd009186.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
سیاست بهرهبرداری بهینه از مخزن با رویکرد احتمال کاهش جریان از سد با استفاده از الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی: سد مخزنی مهاباد)
34
43
FA
10.22092/wmej.2016.112229
در علم مدیریت منابع آب، بهرهبرداری بهینه از سیستمهای آبی موجود از جمله سدها، روز به روز اهمیت بیشتری مییابد به گونهای که به دلیل محدود بودن منابع مالی، محدود بودن منابع آبی قابل استحصال و مشکلات زیست محیطی، بهینهسازی بهرهبرداری از این سیستمها به تدریج جایگزین احداث سیستمهای جدید میگردد. مسئله بهرهبرداری بهینه از منابع آب معمولاً پیچیده، چندمتغیره و چندمحدودیتی است که حل آنها نیاز به روشهای بهینهسازی توانمند دارد. به همین دلیل محققین در این زمینه به دنبال استفاده از روشهای کاوشی همچون الگوریتم ژنتیک بودهاند. در این تحقیق از الگوریتم ژنتیک به منظور بهرهبرداری بهینه از سد مخزنی مهاباد در شمال غربی ایران استفاده شد. تابع هدف تحقیق حداقل سازی اختلاف بین تقاضای آبی پایین دست و مقدار رهاسازی آّب از سد در نظر گرفته شد. در ابتدا تحلیل حساسیت الگوریتم ژنتیک با در نظر گرفتن متغیرهای مختلف انجام شد. در ادامه مسئله مورد نظر با در نظر گرفتن احتمال کاهشی، جریان ورودی به سد برای یک دوره 24 ماهه در سناریوهای مختلف شبیهسازی شد. نتایج نشان داد که مدل بهینهسازی الگوریتم ژنتیک حتی در شرایط بحرانی از خشکسالی کارایی مناسبی داشته و مدل بهینه شده میتواند نیاز آبی پایین دست را تأمین کند.
الگوریتم ژنتیک,روشهای کاوشی,بهینهسازی,سد مخزنی مهاباد,ایران
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112229.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112229_4ea5ae02b072bf77fb3b51d6b57dc491.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
تأثیر شدتهای مختلف برداشت بر برخی ویژگیهای فنولوژیکی گیاه Bromus tomentellus در مراتع کردان البرز
44
52
FA
10.22092/wmej.2016.112314
حد بهرهبرداری مجاز گیاهان مرتعی از عوامل اصلی و اساسی در تعیین ظرفیت چرا و به تبع آن مدیریت مرتع است که در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف سلامت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین حد بهرهبرداری مناسب برای گونه<em>Bromus</em> <em>tomentellus</em> در منطقه کردان میباشد. در این تحقیق ابتدا یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت یک هکتار در مراتع کردان انتخاب گردید و در سال اول حصارکشی و قرق شد. از گونه مذکور 40 پایه انتخاب شد و سپس برداشتهای شاهد، 25، 50 و 75 درصد تیمار بر روی آنها اعمال گردید (هر 10 پایه یک تیمار). برداشت به صورت ماهیانه توسط قیچی باغبانی و در فصل چرای منطقه صورت گرفت. تأثیر بهرهبرداری با بررسی تغییرات ایجاد شده در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه و بذر، شادابی، مرگ و میر و سایر خصوصیات گونه گیاهی مذکور مطالعه شد. در نهایت دادههای مربوط به تولید با طرح اسپلیت پلات با تجزیه مرکب در سال در نرم افزار SAS تجزیه گردید. نتایج مطالعات آماری اثرات سال و درصد برداشت بر تولید علوفه گونه مورد مطالعه نشان داد که اثر سطوح مختلف برداشت، سالهای مختلف و اثر متقابل آنها بر تولید علوفه در سطح یکدرصد معنیدار میباشد. این امر نشان <br /> میدهد که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. با توجه به یافتههای تحقیق حد بهرهبرداری مجاز 50 درصد از نظر سلامت گیاه در منطقه کردان برای گونه <em>Bromus tomentellus</em>مناسب تشخیص داده شد.
حد بهرهبرداری مجاز,Bromus tomentellus,تولید علوفه و کردان
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112314.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112314_92d5a9522ac8b2968aeca2140ed5bf7a.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
مطالعه غنای گونهای و تشابه پوشش سطحی و بانک بذر خاک در مناطق خشک آتریپلکسکاری شده شهریار
53
63
FA
10.22092/wmej.2016.113434
پوشش گیاهی را شاید بتوان مهمترین فاکتور تاثیرگذار در حفاظت خاک از فرسایش آبی و بادی دانست. مدیریت آگاهانه پوشش گیاهی، نیاز به اطلاعات دقیق و کافی از آن و ظرفیتهای بانک بذر خاک دارد. از طرفی بررسی تغییرات ایجاد شده در پوشش گیاهی و بانک بذر خاک بعد از عملیات اصلاحی میتواند روند تغییرات حاصل از مدیریت را بیش از پیش نمایان سازد. رابطه بین این دو لزوم مطالعات بعد از عملیات اصلاحی را برجستهتر میکند. برای تعیین غنای گونهای و تشابه پوشش سطحی و بانک بذر خاک، از مناطق آتریپلکس کاری شده 18 ساله قرق و منطقه قرق فاقد بوتهکاری نمونهبرداری صورت گرفت. نمونه برداری بانک بذر در پاییز 1389 به روش تصادفی سیستماتیک در طول 4 ترانسکت 200 متری در هر منطقه انجام شد. 5 پلات یک متر مربعی به فواصل 50 متری در طول هر ترانسکت (جمعا 20 پلات در هر منطقه) مستقر گردید. نمونههای خاک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتیمتر بوسیله اگری به قطر 5/2 سانتیمتر برداشت و به گلخانه منتقل و در بستر مناسب کشت گردیدند. همچنین بررسی و ثبت پوشش گونههای گیاهی در هر پلات در دو مرحله پاییز و بهار 1390، به روش تخمین انجام شد. تعداد گونههایی که از خاک استحصالی از هر پلات در گلخانه جوانه زد و شناسایی شد، بهعنوان غنای گونهای آن نمونه بهحساب آمد. از شاخص کیفی سورنسون جهت اندازه گیری تشابه بین بانک بذر خاک و پوشش گیاهی سطح زمین در هر پلات استفاده شد. برای مقایسه خصوصیات بانک بذر خاک شامل تشابه بانک بذر با پوشش روزمینی، غنای بانک بذر، کلاسهای خوشخوراکی و اشکال زیستی بین دو منطقه از آزمون t غیر جفتی استفاده شد. جهت مقایسه هر کدام از خصوصیات بانک بذر خاک بین دو عمق هر منطقه از آزمون t جفتی استفاده شد. از آزمون تجزیه واریانس یک طرفه و دانکن جهت مقایسه کلاسهای خوشخوراکی و اشکال زیستی در هر منطقه بطور جداگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که در مورد تشابه بانک بذر خاک و پوشش روزمینی، همچنین غنای بانک بذر خاک درعمق 5-0 و 10-5 سانتیمتری بین منطقه بوتهکاری و فاقد بوتهکاری اختلاف معنیدار وجود دارد. نتایج نشان داد که تشابه بانک بذر خاک با پوشش سطح زمین در منطقه بوتهکاری برای عمق اول 60% و برای عمق دوم 24% و در منطقه فاقد بوتهکاری برای عمق اول 84% و برای عمق دوم 40% است. تمامی کلاسهای خوشخوراکی بین دو منطقه اختلاف معنیدار نشان داد. از بین اشکال زیستی به جز همی-کریپتوفیتها باقی اشکال زیستی دارای اختلاف معنیدار بین دو منطقه بودند.
بانک بذر خاک,شاخص تشابه سورنسون,اشکال زیستی,کلاس خوشخوراکی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113434.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113434_179ccddbbb806d5b35ef09135d8fa7b0.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
بررسی آزمایشگاهی ضریب تخلیه سرریز ورودی به آبگیرهای جانبی در خم رودخانه
64
76
FA
10.22092/wmej.2016.112249
استفاده از آبگیرهای جانبی همواره جهت تامین آب مورد نیاز بشر مورد توجه ویژه بوده است. آبگیر جانبی سازهای است که به منظور انحراف آب از رودخانهها برای مصارف آبیاری، ذخیره و اهداف صنعتی و غیره احداث میشود. با توجه به اینکه رودخانهها در بیشتر طول مسیر خود دارای انحناء هستند و همچنین به دلیل وجود جریان ثانویه، ساحل خارجی قوس رودخانه مکان مناسبی برای آبگیری محسوب میشود. به منظور کنترل جریان ورودی به آبگیر جانبی معمولا در ابتدای کانال آبگیر سرریز ورودی نصب میشود. در این تحقیق به منظور بررسی ضریب تخلیه سرریز ورودی به آبگیر جانبی در خم رودخانه ها، آزمایشهایی در یک کانال مستطیلی آزمایشگاهی با قوس 180 درجه از جنس پلاکسی گلاس در شرایط آب زلال و بدون رسوبات، اجرا شد. در این آزمایشها تاثیر متغیرهای نسبت ارتفاع سرریز به عمق بالادست، محل آبگیر در قوس و عدد فرود جریان بر میزان ضریب تخلیه جریان در دهانه ورودی آبگیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد در صورت مطرح نبودن ورود رسوبات تحتانی به داخل آبگیر، با افزایش عدد فرود و نسبت ارتفاع سرریز به عمق بالادست، ضریب تخلیه آبگیر کاهش مییابد. همچنین حداکثر ضریب تخلیه آبگیر در موقعیت 70 و 100 درجه و حداقل در موقعیت 30 و 120 درجه مشاهده شد.
آبگیر جانبی,سرریز ورودی,ضریب تخلیه,قوس 180 درجه
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112249.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112249_46e91f42fdd3e14e4657f3604455d69b.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
کارایی شبکه عصبی- فازی در برآورد برخی یونها بر اساس هدایت الکتریکی در آب زیرزمینی
77
86
FA
10.22092/wmej.2016.113501
در ارزیابی کیفی آب، اندازهگیری هر یک از یونها نیاز به زمان و مواد شیمیایی زیادی داشته، در حالیکه اندازهگیری هدایت الکتریکی توسط هدایتسنج به سادگی انجام پذیر است. بنابراین در صورتی که بتوان یک رابطه مورد قبول بین هدایت الکتریکی و یونهای موجود در آب بوجود آورد میتوان این پارامترها را اندازهگیری نمود. لذا در این پژوهش، به منظور کارایی شبکه عصبی- فازی در برآورد کلسیم، منیزیم، سدیم، سولفات و کلراید بر اساس هدایت الکتریکی در منابع آب زیرزمینی دشت همدان- بهار مطالعهای بر روی دادههای جمعآوری شده کاتیونها، آنیونها و هدایت الکتریکی از دشت مذکور در سال ۱۳۸۱ انجام پذیرفت. نتایج حاصله با روابط رگرسیونی مختلف مقایسه گردید. همچنین جهت تعیین بهترین معادله بین کاتیونها، آنیونها و هدایت الکتریکی از فراسنجهای آماری ضریب همبستگی بین دادهها (R<sup>2</sup>) و جذر میانگین مربع خطا (RMSE) استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل عصبی- فازی دارای دقت بیشتری نسبت به مدل رگرسیونی در برآورد کاتیونها و آنیونها میباشد. بهترین مقادیر R<sup>2</sup> به دست آمده از شبکه عصبی- فازی برای یونهای کلسیم، منیزیم، سدیم، کلراید، سولفات بهترتیب ۶۰/۰، ۷۱/۰، 86/۰، 84/۰ و 73/۰ بودند. همانطور که مشاهده میگردد این شبکه برای تمامی یونهای مورد مطالعه، دارای ضریب تعیین قابل قبول و قابل اطمینانی میباشد. بنابراین بهترین تخمین مربوط به یون سدیم و بدترین برآورد مربوط به یون کلسیم میباشد. تحلیل نتایج خروجی شبکه عصبی- فازی نشان داد که این مدل توانایی و دقت بالایی برای برآورد کاتیونها و آنیونها در دشت همدان- بهار دارد
هدایت الکتریکی,کاتیون,آنیون,شبکه عصبی- فازی,روابط رگرسیونی
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113501.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113501_9b2e2a1e94d4893f2de40c19e5444623.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی با استفاده ازرویکرد ترکیبی منطق بول، فازی و زمین آمار (مطالعه موردی: دشت ورامین)
87
99
FA
10.22092/wmej.2016.113504
با توجه به رشد روز افزون جمعیت و کمبود منابع آب سطحی به خصوص در مناطق خشک و نیمهخشک و نیاز مبرم به تأمین آب باکیفیت مناسب جهت شرب و مصارف دیگر توجه به کیفیت منابع آب زیرزمینی دو چندان خواهد شد. در این پژوهش خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب زیرزمینی دشت ورامین با تاکید بر مصارف آشامیدنی مورد مطالعه قرار گرفت و در این راستا از سه پارامتر TH، TDS و EC به عنوان عوامل محدود کننده جهت مصارف شرب استفاده شد. توزیع مکانی این سه پارامتر جهت تهیه تغییرات نقشه پهنهبندی کیفیت آب زیرزمینی در یک دوره پنج ساله با استفاده از روشهای میانیابی به کمک ترکیب منطق بولن و فازی مورد بررسی قرار گرفت. روشهای میانیابی مورد استفاده در این مطالعه شامل روشهای زمین آماری و روشهای معین میباشد که به کمک آنالیز واریوگرافی و ارزیابی صحت نتایج بر اساس کمترین RMSE برای فرآیند مکانیابی آلایندهها استفاده شدند. نتایج نشان داد که روش عکس فاصله در میانیابی پارامتر TDS و EC نسبت به روشهای زمین آماری برتری دارند. همچنین در برآورد پارامتر TH روش زمین آماری کوکریجینگ با استفاده از پارامتر کمکی Cl- بیشترین دقت را داشته است. نقشههای پهنهبندی کیفی آب زیرزمینی تهیه شده از ترکیب منطق بولن و فازی نشان داد که نواحی غرب و جنوب غرب دشت بر اساس استاندارد آب آشامیدنی ایران، از لحاظ شرب نامطلوب است که بیشترین دلیل آن وجود پهنههای رسی نمکی با سولفات سدیم در این مناطق و ضخامت کم آبخوان در این قسمت میباشد.
آب زیرزمینی,دشت ورامین,بولن,فازی,زمین آمار
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113504.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_113504_8334d806d03f8afe60f1f0e12a34a079.pdf
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس
پژوهش های آبخیزداری
2981-2313
2981-2038
29
2
2016
06
21
بررسی ارزش رجحانی گونههای مراتع نیمه استپی کردان به وسیله گوسفند نژاد فشندی
100
109
FA
10.22092/wmej.2016.112313
تغذیه دام در مراتع طبیعی همواره با مشکل کمبود کمی و کیفی علوفه مواجه بوده است. برای پیشرفت کردن در مدیریت مراتع، درک بهتری از عوامل مؤثر بر انتخاب و ترجیح علوفه توسط دام ضروری است. از سوی دیگر برنامهریزی مناسب در مرتع ایجاب میکند که مرتعداران علاوه بر تغییرات کیفیت و کمیت علوفه در زمانها و مکانهای مختلف، از ارزش رجحانی و تغییرات آن در طول فصل چرا نیز آگاهی داشته باشند. به منظور بررسی ارزش رجحانی گونههای مراتع نیمه استپی کردان به وسیله گوسفند نژاد فشندی از روش زمان سنجی استفاده شد. بدین نحو که در هر ماه یک روز بین یک تا دو ساعت بعد از ورود دام به مرتع که به تعادل نسبی در چرا میرسد ترجیحاً30 دقیقه از چرای دام روی گونهها فیلم تهیه و با انتقال به کامپیوتر زمانهای چرای هر گونه تعیین گردید. سپس دادههای بدست آمده در هر سال به کمک نرم افزار SAS در محیط طرح آزمایشی بلوک کامل تصادفی با تجزیه مرکب در سال مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن میانگینها مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر گونه بر روی صفت ارزش رجحانی در سطح 1% معنیدار میباشد. براساس نتایج گونه <em> </em><em>Bromus tomentellus</em> در دوره اردیبهشت و خرداد بیشترین زمان چرا را به خود اختصاص داده است. که با گونههای <em>Stipa hohenackeriana</em> و <em>Ajuga chamaecistus</em> اختلاف معنیداری ندارد. گونههای <em>Amygdalus lacyioides</em>، <em>Asperula glomerata</em>و<em>Achillea millefolium</em> نیز از نظر ارزش رجحانی تقریبا" مشابه هستند و در نهایت سایر گونهها نیز در گروه سوم قرار گرفتند.
ارزش رجحانی,زمانسنجی,گونههای مرتعی,گوسفند
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112313.html
https://wmrj.areeo.ac.ir/article_112313_e5492318383a9fc3ae1a5b15cbdc3ada.pdf