Editor's note

Editor-in-Chief Lecture

Author

Editor-in-Chief

Abstract

هر چند ششم بهمن یاد آور انقلابی فرمایشی است که در اوایل دهه‌ی 1340 به مردم ایران تحمیل شد، دست‌کم برای آنان که خاک بی‌جایگزین سرزمینشان را ارزشمند می­دانند، روزی تاریخ­ساز به­شمار می­رود. بیشترین آب‌دهی کارون در 6 بهمن 1347، 6000 متر مکعب بر ثانیه برآورد شده بود. در گزارشی که چند روز بعد از رادیو تهران پخش شد، شادروان ناصر گلسرخی، تنها وزیر منابع طبیعی ایران، وزن خاکی را که کارون در سیل مزبور به خلیج فارس برد دو میلیارد تن تخمین زد. این رخداد به یادماندنی سبب گردید که از آن پس به حفاظت خاک توجه بیشتری شود.
 کم بارشی پاییز و زمستان 1349 به فلاکت دامداران کوچ­رو، به ویژه در فارس انجامید. آمار دقیقی در دسترس نیست؛ لکن شمار دام­های کوچک از دست رفته در آن "سال سیاه" را افزون بر یک میلیون برآورد کردند. گوسفند زنده به قیمت سی ریال را کنار پل قره­آغاج در راه دشت ارژن خودم دیدم.
هرچند به گفته‌ی دکتر علی­اکبر سرافراز، استاد گرانسنگ آمار، 4=2+2 نیست، و بایستی حتماً ± مقدار خطا کنار آن بیاید. برای این پژوهشگر خاک و آب، پاسخ همان چهار بود؛ سیاست حضرت یوسف (ع) (سوره‌ی یوسف، آیات 47 و 48): آبیاری سیلابی و در صورت امکان، تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان­ها. از آنجا که کناره­های نیل از آبرفت­های درشت دانه بی­بهره­است، آن حضرت تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان­ها را پیشنهاد نفرمود.
نکته: گرچه "خوان" برابر با "سفره" است و به سطح لایه‌ی آبدار گفته می­شود، از آنجا که "آبخوان" واژه­ای آهنگین است و به روایت استاد گرانسنگ دکتر محمد بای­بوردی، شادروان قهرمان قدرت­نما، یکی از اوتاد دانش آب، آن را ساخته است، لایه‌ی آبدار را "آبخوان" نامیده­ایم.